دکتر لیلا بذرکار خطیبانی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پویشگران گیل:
پنج سال پیش در جریان مشروب شدن حدود ۵۰۰۰ هکتار از اراضی کشاورزی استان گیلان از آب نامتعارف و آلوده و بهتر است بگویم فاضلاب تصفیه نشده انسانی قرار گرفتم. در سال جاری با این حقیقت مواجه شدم که سطح مزارع استان که با فاضلاب تصفیه نشده انسانی آبیاری میشوند ۴۶۰۰ هکتار است. یعنی سلامت انسان آنقدر موضوع بیاهمیتی است که با گذشت ۵ سال آمار مزارع آلوده کاهش محسوسی نداشته و چه بسا واقعیت بسیار بیش از آمار ارائه شده باشد. رتبه اول استان در پیری جمعیت، ناباروری بالا در استان،در صدر قرار گرفتن آمار مبتلایان به سرطانهای مختلف به ویژه دستگاه گوارش در استان همه و همه ریشه در غذای ناسالم دارد و ای کاش یک درصد اعتبارات پژوهشی دستگاهها به جای پرداختن به موضوعات بیفایده که نتایجشان در بایگانی خاک میخورد به بررسی ارتباط کیفیت محصولات کشاورزی تولیدی استان با آمار مرگ و میر و ابتلا به سرطانها می پرداخت شاید مسئولان استان بودجهها را به سمت ارزشمندترین سرمایه استان که انسانها میباشند سوق میدادند و شرمنده رتبه اول کشور در پیری جمعیت نمیشدند. باید این حقیقت تلخ را بپذیریم که گیلان تا سالهای طولانی رنگ جوانی جمعیت را به خود نخواهد دید. استقرار تنها ۴ تصفیهخانه در استان پاسخگوی تصفیه حجم بالای فاضلاب نبوده و از طرفی آنقدر فرهنگ سازی در این استان ضعیف بوده که کشاورزان بر استفاده فاضلاب و عدم جایگزینی آن اصرار میورزند. در این میان جهاد کشاورزی تنها میتواند تعیین کند که کدام اراضی از کدامین منبع آبی مشروب میگردند. بهداشت و محیط زیست ارزیابی سلامت آب را بررسی نموده و اعلام میدارند کدام منابع آبی استان متاثر از فاضلاب انسانی و آلوده میباشد. اما مهمترین بخش کار که تاکنون عقیم مانده تامین اعتبار لازم آن هم در سطح ملی و اقدام عملی از سوی وزارت نیرو برای تهیه پکیجهای مورد نیاز جهت تصفیه آب ورودی به مزارع و یا بالاتر از آن توسعه تصفیه خانههاست. اعتباری که اگر ۵ سال پیش تامین میشد طی سنوات شاهد فقدان ها و ابتلائات بی شمار به بیماری های صعب العلاج نمیشدیم. تداوم برگزاری جلسات مسئولین پیرامون موضوع فایده ای نداشته جز آنکه هربار جهاد کشاورزی و محیط زیست و بهداشت با بیان مجدد دردها تسلایی به هم میدهند و به وزارت نیرو چشم می دوزند تا بلکه اعتباری برایش تخصیص یابد تا درمان دردهای احصاء شده را آغاز کند. مزارع کشاورزی که با فاضلاب خام انسانی آبیاری میشوند به مثابه بیمار صعب العلاجی هستند که به دلیل نداشتن هزینههای درمان به حال خود رها شده تا زمان مرگش فرا برسد با این تفاوت که آن بیمار باعث تکثیر درد نمیگردد لیکن این مزارع آلوده هرساله بر تعداد مبتلایان و خسارت دیدگان میافزایند. تصور کنید از هر هکتار دو تن محصول کشاورزی استحصال گردد. از ۴۶۰۰ هکتار اراضی آلوده چه میزان محصول عاید استان میشود و چند صد هزار انسان در مجموع سالانه از این محصول ارتزاق می کنند و چه کسی پاسخگوی این همه ضرر و زیان خواهد بود. آیا ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) در استان مورد توجه قرار میگیرد. اهم اولویتهای قانونگذاران چیست؟با اهمیتتر از سلامت انسانها موضوع دیگری وجود دارد؟ نظارت بر اجرای قوانین بر عهده چه کسانی است؟
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.